روزنوشت های یک خانم

پیام های کوتاه
  • ۳ فروردين ۹۶ , ۱۵:۵۸
    صبر
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 


مشغول نوشتن بودم که یکی از دوستانم بعد از دو سال بهم زنگ زده میگه فلانی چه رشته ای می خوندی؟

متولد چند بودی؟

الان چه کار می کنی؟

من هم جواب دادم 

میگه راستش یک نفر میخواد با تو آشنا بشه ، عکس میخوام !

من هم گفتم دوست گرام عکس میدم ولی برای حدود هفت ماه پیشه و الان چیزی ندارم 

عکس رو براش فرستادم و بعد دوباره مشغول نوشتن شدم انگار نه انگار که اتفاقی افتاده 

از این اتفاق ها زیاد پیش میاد و معمولا هم بی نتیجه است چون آقایون دنبال حوری هستند و من در حد حوری نیستم بلکه یک آدم عادی با قیافه ای عادی و البته کسی که ثروت خوبی هم داشته باشه که باز هم خانواده ی ما در حد متوسطیم و با این اوضاع اقتصادی رو به پایین داریم سُر می خوریم 


دارم فکر می کنم که موضوع رساله ام رو چی بردارم!!!

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۷ ، ۱۵:۵۳
خانم دانشجو

به نام خدای بخشنده ی مهربان 


وقتی به اتفاقات سال گذشته نگاه می کنم می بینم چه روزهایی رو پشت سر گذاشتم 

بیماری ناگهانی 

عمل جراحی 

امتحان جامع 

چه قدر روزهای سنگینی بودند که خداروشکر به خیر گذشتند 

الان هم در حال خوندن امتحان زبان هستم ولی اصلا نمی تونم انگار تمام خستگی ها یک جا خودش رو نشون داده و بعد از امتحانات میخوام فقط بخوابم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۵:۲۶
خانم دانشجو