روزنوشت های یک خانم

پیام های کوتاه
  • ۳ فروردين ۹۶ , ۱۵:۵۸
    صبر
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۵ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 

امشب باز هم جناب همسر سر کار هستند خیلی دلتنگم 

گاهی اوقات ترس از دست دادن ایشون سراغم میاد و بعدش به خودم میگم قول دادی کم نیاری ولی سخته خیلی سخت 

سخته که گاهی ممکنه همسفرت که از خونه بیرون میره احتمال داره آخرین دیدار باشه 

خدایا کمکم کن 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۸:۳۹
خانم دانشجو
آزمون زبان
انتخاب موضوع پایان نامه 
کارگاه های گوش نداده 
مرور درس های حوزه
مرور درس های دانشگاه
انتخاب استاد راهنما
و ...
اول مهر هم داره نزدیک میشه و باز هم مدرسه 
خدای من چه قدر کار دارم 
خدایا به وقتم برکت بده

الهی آمین
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۴۹
خانم دانشجو
بسم الله الرحمن الرحیم

در چند روزی که تهران بودم و در دوره ای که شرکت داشتیم با افراد زیادی آشنا شدم
دوست خوب کرمانیم رو بعد از دو سال دیدم
یک دوست خوب شیرازی ، یک دوست خوب قمی و یک دوست خوب چابهاری 
اساتید خوب و متوسطی هم برای تدریس اومده بودند 
از بعضی از محتواهاشون خوشم اومد مثل اختلالات ریاضی آقای دکتر پوشنه 
حدود یک ماه وقت دارم خودم رو برای آزمون زبان آماده کنم ولی من هنوز تهرانم !
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۵
خانم دانشجو
به نام خدای مهربانم 
سلام آقای خوبم 
امشب شب تولد شماست 
خیلی دلم گرفته ، کاش قسمت میشد و من هم حرمتان بود 
حال دل و جسمم خوب نیست 
در این شب مهمان هایتان زیاد هستند، من بیشتر از هزار کیلومترم دورم ولی دل و روحم پیش شماست
نمی دانم الان من تنها هستم یا شما 
من در میان جمع غریبم یا شما 
چه قدر حرف های نگفته دارم، از خودم 
از دیگران 
از دنیا 
این روزها احساس می کنم از خودم هم فاصله گرفته ام و دوست دارم فقط به خدایم فکر کنم  
راضی ام به رضای خدا 
آقایم برای آرامش دلم دعا کن 


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۷ ، ۲۱:۲۵
خانم دانشجو

بسم الله الرحمن الرحیم 


مشغول نوشتن بودم که یکی از دوستانم بعد از دو سال بهم زنگ زده میگه فلانی چه رشته ای می خوندی؟

متولد چند بودی؟

الان چه کار می کنی؟

من هم جواب دادم 

میگه راستش یک نفر میخواد با تو آشنا بشه ، عکس میخوام !

من هم گفتم دوست گرام عکس میدم ولی برای حدود هفت ماه پیشه و الان چیزی ندارم 

عکس رو براش فرستادم و بعد دوباره مشغول نوشتن شدم انگار نه انگار که اتفاقی افتاده 

از این اتفاق ها زیاد پیش میاد و معمولا هم بی نتیجه است چون آقایون دنبال حوری هستند و من در حد حوری نیستم بلکه یک آدم عادی با قیافه ای عادی و البته کسی که ثروت خوبی هم داشته باشه که باز هم خانواده ی ما در حد متوسطیم و با این اوضاع اقتصادی رو به پایین داریم سُر می خوریم 


دارم فکر می کنم که موضوع رساله ام رو چی بردارم!!!

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۷ ، ۱۵:۵۳
خانم دانشجو